حکایت ها دلنشین

داستان های کوتاه و جالب

حکایت ها دلنشین

داستان های کوتاه و جالب

حکایت ها دلنشین

مهــــم نیســـت نوشته های درهم و برهم مـرا بخـوانی یـا نــــه
مــن بـرای دل خستــه ام می نـویسـم
میخـــواهی بخـــوان
میخـــواهـی نخـــوان
فـــقــــــط خـواهـش میکنـم
اگــــر خـوانـدی
عـاشقـانـه ام را تقــدیـم به " او " نکــن
مــن این ها را بـرای " تـــو " نوشته ام

بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه
جمعه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۲۵ ب.ظ

تنهایی یعنی

تنهـایی یعـنی هیچ وقــت کسی نباشه اشکات رو پاک کنه…
تنهـایی یعـنی تو جاده بدون مقصـد…
تنهـایی یعـنی ندیدن روزهای خوب…
تنهـایی یعـنی نداشـتن سنــگ صـبور…
تنهـایی یعـنی جشـن تولد با قـرص خواب…
تنهـایی یعـنی سـر سـفره عـید تنهـای تنهـا…

تنهـایی یعـنی روز عـید بدون تبریــک…
تنهـایی یعـنی خونه بـی مهـمون…
تنهـایی یعـنی مهـمونی یه نفـره…
تنهـایی یعـنی حسرت قـدم زدن دو نفـره…
تنهـایی یعـنی موقـع درد فـریاد زدن…
تنهـایی یعـنی اشــک بی صـدا…
تنهـایی یعـنی خسـته اما بدون تکـیه گاه…

تنهـایی یعـنی بوی سیگار…
تنهـایی یعـنی حسـرت دیدن چشـم نگران…
تنهـایی یعـنی دسـتاتو با لـیوان چای گرم کنی…
تنهـایی یعـنی حسـرت دیدن چشـمان منتظـر…
تنهـایی یعـنی حسـرت شنیـدن صـدای نگـران…
تنهـایی یعـنی اس ام اس بدون جواب…
تنهـایی یعـنی حسـرت شنیـدن صـداـی آشـنا…

تنهـایی یعـنی حسـرت یه آغوش…
تنهـایی یعـنی حسرت دسـتاش…
تنهـایی یعـنی حسرت نگاهـش…
تنهـایی یعـنی حسرت گذشـته…
تنهـایی یعـنی زندگـی با خـاطرات…
تنهـایی یعـنی بسـتن چشـم و سیـر در خاطـرات…

تنهـایی یعـنی سفارس غـذا برای یه نفـر…

تنهـایی یعـنی سیگـار پشــت سیگـار…
تنهـایی یعـنی بغض خورده شـده…
تنهـایی یعـنی نگـاه به آسمون…
تنهـایی یعـنی درد دل با ماه…
تنهـایی یعـنی تکیـه به دیوار…
تنهـایی یعـنی لحـظه هـای بدون آرامـش…
تنهـایی یعـنی زخم خوردن از آدم ها…
تنهـایی یعـنی درد بدون مسـکن…

تنهـایی یعـنی نگـاه کردن عکس…
تنهـایی یعـنی گوش کردن صـدای ضبط شـده…
تنهـایی یعـنی مـرگ بی صـدا…
تنهـایی یعـنی جسد کـرم گـذاشتـه شـده تو خـونـه…
تنهـایی یعـنی دفن بی صـدا…
تنهـایی یعـنی قبر بی رهـگذر…
تنهـایی یعـنی قبـر خاک گـرفتـه…
تنهـایی یعـنی مرده متحرک…

تنهـایی رو فقـط یه آدم تنهـا میفهمـه…

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۱۶
عیسی علوانی

نظرات  (۱)

.
دلم را از سرِ راه نیاورده ام 
سرِ راهِ هرکس و ناکس ی بگذارم
و بگویم :لطفا مرا بردارید و دوستم بدارید !
شده باشد تنهایی تمامش را به دوش بکشم
آوازه خوانِ کوچه و خیابان بشوم
دوست داشتنت را زمین نمی گذارم
جایش را هم به زور به هیچ نگاهی نمی بخشم
راستش حتی به تو هم هیچ ربطی ندارد
چه برسد به دیگران
که چرا اینگونه بی رحمانه دل پایِ تو نشسته است
اما برایِ خاطر جمعیِ هرکس که می پرسد از خلوتِ خودش
که مگر می شود دوست داشت اینچنین ؟
می شود ! حتی بی بوسه و آغوش هم می شود
حتی می شود آنقدر وفادار بود که هرکسی از لحنِ حرفهایت
بفهمد که اینجا کسی دارد عاشقی می کند
کافیست یک دل داشته باشی که دوست داشتن را
بخواهد در تمامِ وجودش در آغوش بگیرد
من دلم را از سرِ راه نیاورده ام
که به هر سلامی
به هر نگاهی به هر کلامی
یادم برود که تو هرروز
در من حکومت می کنی
.
عادل_دانتیسم 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی