حکایت ها دلنشین

داستان های کوتاه و جالب

حکایت ها دلنشین

داستان های کوتاه و جالب

حکایت ها دلنشین

مهــــم نیســـت نوشته های درهم و برهم مـرا بخـوانی یـا نــــه
مــن بـرای دل خستــه ام می نـویسـم
میخـــواهی بخـــوان
میخـــواهـی نخـــوان
فـــقــــــط خـواهـش میکنـم
اگــــر خـوانـدی
عـاشقـانـه ام را تقــدیـم به " او " نکــن
مــن این ها را بـرای " تـــو " نوشته ام

بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

سوختن با تو به پروانه شدن می ارزد

عشق اینبار به دیوانه شدن می ارزد

گرچه خاکسترم و همسفر باد ولی

جستجوی تو به بی خانه شدن می ارزد

تیشه بر ریشه ی قصری که در آن شیرین نیست

بیستون بی تو به ویرانه شدن می ارزد

یوسفم سینه ی من پیرهن پاره ی من

ننگ این قصه به افسانه شدن می ارزد

خاک خامم عطش آتش و می در دل من

بزن آتش که به پیمانه شدن می ارزد

شانه ام زیر غم عالم و آدم اما

یک نفس زیر سرت شانه شدن می ارزد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۹:۴۹
عیسی علوانی

هوای   عاشقی  ،  یارا     هوای    دیگری    دارد

سکوت    چشمهای    تو،   صدای   دیگری   دارد

چرا یک شب،فقط یک شب نمی آیی به خواب من؟

خیالت   شاید   این   شبها ،  سرای  دیگری   دارد

دل   من   زیر  پای تو ،  به  جرم   عاشقی  له شد

ولی جرم  من  ای   ظالم ،  سزای   دیگری   دارد

تو گفتی  دوستت   دارم ، ببین از  من  مشو  دلگیر

دروغ از  تو  شنیدن  هم ،  صفای   دیگری   دارد

خدایا گرچه کفر است این ولی،باور کن  این  شبها

دلم     کافر   شده  ،  زیرا  خدای   دیگری دارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۹:۴۲
عیسی علوانی

کوه را طاقت نباشد ، عشق  پنهان  مرا

عاشقم من عاشقم ، مشکن تو ایمان مرا


ای که با افسونگری، آتش به جانم می زنی

یک نظربا ما نشین، بستان همه جان مرا


کوه صبرم در فراغت، لیک از داغ غمت

غصه ها دارم به دل، برکن تو بنیان مرا


خم شده این قامتم از بس کشیدم بارغم

داغ هجرانت کنون پر کرده دامان مرا 


شعله ای افکند در جانم چنان آن رفتنت

عاقبت می گیرد آ هم از تو، تاوان مرا


دل  سپردم من به چشمان تو، اما بیخبر

ساده بگذشتی زمن ،بردی تو سامان مرا


بعد تو دیگر نخواهم ، تا که مانم درجهان

یا که بینم عشق دیگر ،بین تو پایان مرا

درویش عطاالله یزدی 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۹:۴۰
عیسی علوانی

مست عشقم کنج آغوشت خدایی می کنم

تا تو لیلای  منی ، من پادشاهی می کنم


ناز کردم پیش تو ، دیدم به جانت میخری

تا نفس دارم کنارت ، جانسپاری می کنم


بوسه شیرین است از لبهای تو مثل عسل

با زبان روی لبت هی قند چینی می کنم


عصر پاییزی کناره تو بهاری میشود

طاقت دوری ندارم بی قراری می‌کنم؛؛

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۹:۳۵
عیسی علوانی