پنجشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۷، ۱۱:۴۹ ق.ظ
عید شد ، اما کجایی در بهار دلنشین
عید شد ، اما کجایی در بهار دلنشین
تا بپرسم حالت ای زیبا نگار مه جبین
آمدم تا یک بغل احساس را باور کنی
تا نشینی در کنارم چون گذشته بر زمین
دوستت دارم عزیزم، عاشقت هستم بگو...
از دهانت بشنوم من حرفهایی اینچنین
از سر شب تا سحر در هجر تو چشمم نخفت
هرشبی در انتظارت اشک چشمم را ببین
آنقدر در وصف حالت می سرایم شعر تر
می نشینم پشت در، هر شب به یادت در کمین
کاش می شد تا دوباره لحظه ای بینم تو را
می گرفتم از لبانت بوسه های آتشین
"عیدی" امسال من" آغوش "می خواهم ز تو
در میان " بازوانت " جان دهم ای نازنین
۹۷/۰۱/۰۹