سه شنبه, ۳ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۱۱ ق.ظ
کاری که تو با من کردهای

من که با تو زندگی نمیکنم، گل من!
عاشقی میکنم.
در رویای یک قصهگوی خیالپرداز،
آن آدم خوشبختیام که سرنوشت بغلش کرده دارد موهاش را نوازش میکند.
یاد انگشتهات میافتم که مثل ماهیهای قرمز عید در تُنگ سرم میچرخد و جای محکمتری برای دلش میخواهد...
۹۳/۰۴/۰۳