چهارشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۶، ۰۳:۴۲ ب.ظ
آنشب که من عاشق شدم
آنشب که من عاشق شدم در دل پریشانی نبود
حس عجیبی داشتم در سر پشیمانی نبود
یک شب کنار پنجره درگیر چشمانت شدم
آنشب به دل ای نازنین اندوه ویرانی نبود
در معبد چشمان تو راز و نیازی داشتم
در آبی چشمان تو دریای طوفانی نبود
همچو قناری در قفس پابند زندانت شدم
یکدم هوای پر زدن در فکر زندانی نبود
آنشب که من عاشق شدم غم با دلم بیگانه بود
با هر غزل چشمان من ابری و بارانی نبود
حتی رهایم هم کنی من با افق بیگانه ام
دنیا برایم جز قفس در کنج ایوانی نبود
زندانی ام ویرانی ام بارانی ام طوفانی ام
آشفته تر از حال من هرگز که بحرانی نبود
۹۶/۰۹/۲۹